-
امید... رمز حیات من...
جمعه 10 مرداد 1393 15:31
من به نظر خودم آدم عجیبی هستم. بالاخره هر آدمی مشکلات و نواقصی تو زندگیش داره... و خیلی مهمه که در جهت رفع کردنشون باشه. نمیدونم چرا قبل ازدواج این اراده ای رو که الان دارم رو نداشتم... میدونستم خیلی از رفتارهام اشتباهه اما نیرویی که منو پایدار نگه داره برای خوب شدن و خوب موندن، نبود... اما تو همین چند ماهی که ازدواج...
-
آرامش وجودم...
دوشنبه 16 تیر 1393 15:39
سلام عشق زیبای من ... دیرگاهی است رقص قلم روی کاغذ زندگیم را برای تو فراموش کرده ام... فکر کنم این بار کلمات دلشان برای ناز کردن پیش تو، تنگ شده است... نیک به یاد دارم که آن اوایل چگونه تمام ناز و کرشمه ام را با قلمم برایت حک می کردم... از خودم میگفتم... از دلتنگی هایم... از تو... از شیرینی های زندگی با تو ... طعم ملس...
-
مهارت موقعیت شناسی و زمان شناسی
پنجشنبه 12 تیر 1393 11:57
سلام. از وقتی امتحانام تموم شده و برگشتم به شهرمون تازه دارم طعم زندگی مشترک رو می چشم. امروز داشتم پست های قبلی رو یه نگاه می انداختم یه کم از خاطرات زمان دوری و فراق برام زنده شد. برام جالب بود که اون زمان که از همسرم دور بودم چقدر دیدم به زندگیم محدود و کوچیک بود. نمیدونم دوری ما از هم باعث این مسئله شده بود یا...
-
اولین افطاری ماه مبارک رمضون،یه هدیه معنوی از همسرم.
دوشنبه 9 تیر 1393 22:15
سلام. اول از همه تبریک بابت فرارسیدن ماه مبارک رمضان. انشاءالله که همگی بتونیم ازین ماه بیشترین بهره رو ببریم. منو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید دوستان. و اما دیشب که اولین افطار اولین ماه رمضون زندگی مشترکمون رو خوردیم. البته یه افطاری ساده نبود. همسر عزیزم لطف کرده بود و به نیت هردومون یه افطاری برای فامیلای...
-
دوران نامزدی،زمانی برای شناخت.
سهشنبه 3 تیر 1393 17:50
سلام. من برگشتم البته بعد یه مدت نسبتا طولانی. که خب حق داشتم چون فصل امتحانات بود و مجبور بودم تمام وقتمو بذارم برای درسام(و البته وقتای استراحتم به مدت روزی یه ربع تا بیست دقیقه برای صبحت کردن با همسر گرامی!! ،اونم برای شارژ مجدد و تجدید قوا برای دوباره درس خوندن!! ) بگذریم... خلاصه که وقت نداشتم برای اینکه به اینجا...
-
از مو باریک تر...
سهشنبه 13 خرداد 1393 23:01
تو پست قبلی یه چیزی گفتم که کارمو خیلی سخت کرده!! در نظر گرفتن رضایت خدا در هر لحظه و هرمکان،واقعا کار سختیه... اگه بخوای رعایت کنی امتحانای بزرگی رو باید پشت سر بذاری!! همین امشب یه نمونه اش برام پیش اومد... یه مورد خرید هست که اگه قبول کنم و اون چیزی رو که میخوام، بخرم احتمال زیاد اسراف کردم!! الان منطق و عقل و...
-
یکی از ایده آل های من...
سهشنبه 13 خرداد 1393 19:28
نمیدونم این اعتقاد و فکری که من دارم اشتباهه یا نه؟ اما من تا قبل ازدواجم همیشه اینطور فکر میکردم که زن و شوهر،بهترین یار و یاور هم تو همه کاراشون هستند،اصلا به نظر من اصل ازدواج برای اینه که دو نفر در کنار هم به تکامل برسند و وقتی که پیوند مقدسی به نام ازدواج بین دو نفر ایجاد میشه،این پیوند ایجاب میکنه که دو نفر،همه...
-
اندر محاسن ازدواج...
دوشنبه 12 خرداد 1393 09:19
سلام. پدرم یه زمانی یه جمله ای رو به من گفت که ازون موقع مونده تو ذهنم و اگه یه روزی امکانش باشه به نظرم باید این جمله رو با آب طلا قاب کرد. اون جمله این بود که " اگر یه زمان دیدی کسی راجع به تو ذهنیت خوبی داره حتی اگر هم اون ویژگی های خوب رو نداری سعی کن در خودت ایجاد کنی و ذهنیت خوب طرف مقابلتو از بین نبری....
-
غرور، خوب است یا بد؟!!
شنبه 10 خرداد 1393 22:45
سلام. همه ما شنیدیم که مردها غرور خاصی دارند که اگر به هردلیلی توسط همسرشون یا هرکس دیگه ای شکسته بشه،واویلا!! منم اینو شنیده بودم اما خب از وقتی ازدواج کردم بیشتر به این قضیه واقف شدم. واقعا همینطوره،غرور یک مرد تا حد امکان نباید شکسته بشه. یه جا خوندم که هر زمان که بحثی بین شما و همسرتون پیش اومد که باعث ناراحتی بین...
-
وقتی عصبانی میشیم...!
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 15:16
یه وقتایی هست تو زندگی که آدم از بعضی چیزا ناراحت میشه. بالاخره همه ما بعضی جاها نقطه ضعف هایی داریم. که فکر میکنم یکی از نقطه ضعف های بزرگ اکثرمون عکس العمل ماست وقتی که ناراحت و یا عصبانی هستیم. خیلی مهمه که آدم کنترل نفس خودشو داشته باشه و رو نفسش مسلط باشه. خیلی از ماها روزانه شاید به خاطر مسائل گوناگون ناراحت شیم...
-
شاد باشیم اما نه به هر قیمت!
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 06:25
سلام. تو پست قبلی راجع به مراسم ازدواج یه کم گفتم و قرار بود دراین پست راجع به نحوه برگزاری مراسم یه کم حرف بزنم. راستش تو این غوغای جامعه ما که کمتر کسی پیدا میشه که عروسی اش رو با موسیقی های حرام مزین نکنه! من و همسرم تصمیم گرفتیم حداقل تا جایی که میتونیم مراسممون رو بدون گناه برگزار کنیم... اولین کاری که باید می...
-
شروع میکنم با توکل به او
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 20:27
سلام. خب تو پست قبل از انگیزه کلی نوشتنم در اینجا که گفتم،بذارید اولین پست رو هم بذارم تا خودم و شما دستمون بیاد که اینجا قراره از چی بگیم و بشنویم؟ راستش من قبل ازدواج تجربه خاصی درمورد نحوه برخورد با همسرم نداشتم. چیزای کلی درباره ازدواج شنیده بودم و خودم در زندگی اطرافیانم دیده بودم اما الان هرچی که بیشتر میگذره...
-
چرا من؟ چرا اینجا؟
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 19:46
سلام به همه دوستان عزیز وب قبلیم که انشاءالله به زودی به اینجا هم سر می زنند... نمیدونم چی شد که اینجا ساخته شد اما به نظرم فکری بود که با گشت و گذار در این فضای مجازی به ذهنم رسید... نوشتن از خودم و همسرم با نگرشی شاید نو،به ازدواج... خیلی وقت نیست که زندگی مشترک رو تجربه کردم،اما ترجیح دادم از همون روزهای اول از...