من و عشق زیبایم

می نویسم از "منی" که قبل او بودم و "منی" که در کنار او هستم

من و عشق زیبایم

می نویسم از "منی" که قبل او بودم و "منی" که در کنار او هستم

دوران نامزدی،زمانی برای شناخت.

سلام. من برگشتم البته بعد یه مدت نسبتا طولانی. که خب حق داشتم چون فصل امتحانات بود و مجبور بودم تمام وقتمو بذارم برای درسام(و البته وقتای استراحتم به مدت روزی یه ربع تا بیست دقیقه برای صبحت کردن با همسر گرامی!!،اونم برای شارژ مجدد و تجدید قوا برای دوباره درس خوندن!!)

بگذریم... خلاصه که وقت نداشتم برای اینکه به اینجا سر بزنم و از خودم و زندگی مشترکم بگم. اما خب الان بعد یه هفته از آزادی از شر امتحانات! اومدم اینجا دوباره از حرفهای نگفته دلم بگم. راستش از وقتی اومدم یه بیماری سختی گرفتم که سخت حالمو گرفته. اصلا انتظار نداشتم ولی خب نمیدونم کفاره گناهام رو دارم میدم یا خدا داره آزمایشم میکنه،اما هرچی هست حالم این روزا خوب نیست.

این اولین باریه که بعد ازدواجم همسرم منو بیمار می بینه،طبیعی هست که خودش و خانوادش خیلی تعجب کنند!چون منو از روزای اول خنده رو و خیلی روباز دیدن و وقتی با قیافه عبوس و کسل من موقع عیادت روبرو میشن،نمیدونن تعجب کنند یا دلسوزی!!

ولی هرچی که هست من تو همین چند روز بیماری شوهرمو بیشتر شناختم. البته شاید بعضی ها بر این عقیده باشن که ماه های اول نامزدی همه اینطورین و جونشون رو هم واسه هم فدا میکنند یا... ولی عقیده من بر اینه که رابطه عمیق و مقدسی که بین زن و شوهر بوجود میاد اگر بر پایه محبت بنا شده باشه فداکاری و دلسوزی و جان فدایی همیشه توش هست.و این فقط مربوط به دوران نامزدی نیست.

خدا رو شکر رابطه ما از همون روزای اول همینطوری بوده و من الان به تمام محبت هایی که همسرم بهم میکنه اعتماد کامل دارم که این محبت ها سطحی نیستند که با گذشت زمان،از شدتش کاسته بشه و اون روی دیگه زندگی بیاد بالا. بلکه چون همراه با دلیل و منطق و حساب شده بوده،رفته رفته عمیق تر میشه و هر کدوم از ما،از فداکاری برای طرف مقابلمون رو بیشتر و بیشتر میکنیم.

و من از این بابت واقعا خدا رو شاکرم. خدایا من اصلا بنده خوبی برای تو نبودم و نیستم. ولی لطف تو همیشه شامل حال من بوده و هست. همسرم بزرگترین لطف تو، در زندگی من بوده. بابتش یک دنیا ازت متشکرم...

امروز 3 تیر 1393 . عصر یک سه شنبه. حالم زیاد خوب نیست. ولی با این نوشته بهتر شدم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سحر چهارشنبه 4 تیر 1393 ساعت 10:03 http://www.sarboland-313.blog.ir

http://www.duelfa.com/wp-content/uploads/2010/08/ramadan-02-724x1024.jpg

ღ بانـو ღ سه‌شنبه 3 تیر 1393 ساعت 22:54 http://mashghhayam.blogfa.com/

سلام عزیزم خدا بد نده چی شده؟؟؟
بهتری الان ؟ ... ناراحت شدم .... امیدوارم حالت خوب باشه

سلام عزیزم. یه کسالت دو سه روزه بود که خدا رو شکر امروز بهتر شدم. نگران نباش گلم. خوشحال شدم که اومدی.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.