من و عشق زیبایم

می نویسم از "منی" که قبل او بودم و "منی" که در کنار او هستم

من و عشق زیبایم

می نویسم از "منی" که قبل او بودم و "منی" که در کنار او هستم

اولین افطاری ماه مبارک رمضون،یه هدیه معنوی از همسرم.

سلام. اول از همه تبریک بابت فرارسیدن ماه مبارک رمضان. انشاءالله که همگی بتونیم ازین ماه بیشترین بهره رو ببریم. منو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید دوستان.

و اما دیشب که اولین افطار اولین ماه رمضون زندگی مشترکمون رو خوردیم. البته یه افطاری ساده نبود. همسر عزیزم لطف کرده بود و به نیت هردومون یه افطاری برای فامیلای نزدیکمون ترتیب داده بود. در واقع یه هدیه معنوی بود که از دو سه هفته پیش مژده شو به من داده بود. اما وقتی خبرشو به من داد خیلی غافلگیر شدم. آخه اولین باری بود که منم یه مهمونی می دادم. و ازین بابت خیلی خوشحال بودم. مهمونی خونه مادرشوهرم اینا بود و ما اولین روز ماه رمضون،میزبان میهمانان خدا بودیم.

البته همه ازین که ما اولین روز به صرف افطار دعوتشون کردیم یه کم شوکه بودند که خب حق داشتند!! ولی خب به قول عموی شوهرم،افطاری عروس و داماد ها هم باید با بقیه متفاوت باشه دیگه!!

واقعا شب خوبی بود. حس مسئولیتی که برای اولین بار احساس می کردم برام شیرین بود. درسته که نتونستم خودم تموم کارهام رو بکنم و مادرشوهر عزیزم خیلی بهم کمک کرد(درواقع کارها به عهده خانواده شوهرم بود،ومن بیشتر کمک حال بودم) ولی خب همین که حس کردم برای اولین بار میزبان یه سری مهمون هستم برای شیرین و دوست داشتنی بود.

امیدوارم خدا ازمون قبول کنه،البته بیشتر از آقایی. چون خیلی زحمت کشید واسه این مهمونی. امیدوارم این ماه رمضون هم به خوبی و خوشی به پایان برسه چون واقعا ماه طاقت فرسایی خواهد بود(از نظر گرما).

یه دعا مونده ته دلم که بذارید بگم،دعا میکنم سال دیگه این موقع با این ماه رمضون برامون متفاوت باشه.یه چیزی داشته باشیم که به خدا نشون بدیم به عنوان بنده اش. طوری که آه حسرت و پشیمونی سر ندیم انشاءالله.(ببخشید که خیلی عامیانه دعا کردم ولی خب خیلی عجله ای این پست رو نوشتم...)


امروز، 9 تیر ماه،روز دوم ماه مبارک رمضان،دیشب خیلی خسته شدیم. آخه واقعا مهمونی دادن اونم از نوع افطاری،خیلی کار سختیه! انشاءالله مورد قبول خداوند قرار گرفته باشه.

نظرات 2 + ارسال نظر
ღ بانـو ღ سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 18:49 http://mashghhayam.blogfa.com/

سلااااااااااام نرگس بانو .... حال شما؟ تبریگ میگم فرارسیدن ماه مهمونی خدا رو
خیلی دعای قشنکی بود ... امین یا رب العالمین بحق محمد و آله الطاهرین

بابت اولین میزبانی اونم تو ماه مهمونی خدا بهت تبریک کیگم ... باید خیلی حس شیرینی باشه ... اللهم الرزقنا
التماس دعا عزیزم ... منو از دعای خیرت محروم نگن

سلام عزیز دلم. خیلی ازت ممنونم. آره حس خیلی شیرینی بود. انشاءالله تو هم هرچه زودتر تجربه اش کنی! دوست دارم عزیزم. برات دعا میکنم بعد ماه رمضون یه حس رضایت خوب از خودت داشته باشی و اول ماه رمضونت با آخرش برات متفاوت بوده باشه.

یاس دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 23:14 http://roberah77.blogfa.com

اِاِاِاِاِاِاِاِاِاِاِاِ به بقیه افطاری دادین پس ما چــــی ؟؟؟!!!
تازه قرار بود قبل ماه رمضون یه بار شوهرت بهمون بستنی بده اون چیـشـــد؟؟؟!!!

اولا علیک سلام یاسی جون!! ثانیا ببخشید دیگه افطاری یه هدیه بود،بعدشم یه جورایی خانواده شوهرم هم توش شریک بودن دیگه شرمنده نشد از خجالت شما دربیایم!! البته افطاری شما هم مونده ها اگه یادت باشه! قرار بستنی هم من که چیزی یادم نمیاد!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.